ولادت
در روز چهارشنبه نهم ربیع الاخر سال 1333 قمری برابر با چهارم اسفند 1293 شمسی، در كوى لیل آباد تبریز، در خانه صنعتگر متقی، جناب استاد میرزا عبدالله زرگر، فرزندی به دنیا آمد که او را نصرالله نامیدند.
خصوصیات پدر
پدرش، میرزا عبدالله شبستری صنعتگری بسیار متدین و پاک فطرت بود و از خوبان روزگار به شمار میرفت. از او چهار پسر و هفت دختر به یادگار ماند که برخی در قید حیات هستند.
تحصیلات
نصرالله کودکی بود که دست در دست پدر راهی شهر شبستر شد و به اشارت و هدایت آیت الله حاج میرزا كاظم شبسترى به حوزه علمیه رفت.
در سن بیست سالگى بود که برای ارتقای تحصیل و طی مراتب کمال به مدرسه علمیه طالبیه تبریز رفت. علوم مقدماتى و نیز بخشی از سطوح را در محضر برجستگان خطه تبریز آموخت و با بزرگان و فضلایی نظیر شیخ ابراهیم وحدت تبریزى همراه و ملازم بود.
هجرت برای رشد
ایشان ابتدا به مشهد و سپس به قم مهاجرت کرد و در فقه و اصول شاگردى آیتاللَّه حجت کوه کمرى را نمود. بعد از شش ماه در سال 1360 هجری قمری به نجف رفت و از محضر آیتاللَّه سید ابوالحسن اصفهانی و آیتاللَّه شیخ محمدحسین غروى و آیتاللَّه آقا ضیاءالدین عراقى و پس از آنان از آیتاللَّه حکیم و آیتاللَّه خویى و آیتاللَّه میرزا باقر زنجانى استفادهى کامل نمود.
دورهى فلسفه و حکمت را از آقا شیخ صدرا بادکوبهاى فراگرفت و بعد از هشت سال با اجازات عدیده اجتهاد و روایت، به تبریز بازگشت.
تدریس و تربیت
آيتالله نصرالله شبستری، ساليان متوالی در سنگر تدريس، تبليغ و ارشاد مردم حضور داشت. او از نظر مقامات علمی در سطح والا و ارجمندی قرار دارد كه مرحوم استاد مطهری در كتاب «خدمات متقابل اسلام و ايران» از تحقيقات او بهره برده و با ذكر خير از وی ياد كرده است.
«عبدالرحيم عقيقیبخشايشی»، صاحب كتاب «مفاخر آذربايجان»، كتاب «شرح لمعه» را در تبريز، مسجد «راسته كوچه» در محضر وی تلمذ كرده است و بيش از علمی، از روش اخلاقی و معنوی و تهجد و صفای باطن آن عالم بزرگوار و فقيه وارسته بهره جسته است.
از شاگردان وى مى توان به شیخ احمد کریمى اصل هشترودى ، سید شمس الدین مرعشى نجفى، سید مهدى مرعشى نجفى و شاگرد رجالی ایشان، آیة الله شیخ محمد غروی اشاره کرد.
نصرالله در کودکی با پدر به شبستر رفت و با تشویق آیتالله حاج میرزا کاظم شبستری علوم مقدماتی را از آقا میرزا محمد آقا شبستری استفاده کرد و سپس برای تکمیل دروس دینی به تبریز و سپس به عراق عزیمت نمود و در حوزههای علمیه نجف اشرف، کربلاء و سامراء به تحصیل پرداخت.
اسامی استادان وی در آن دیار چنین است: آیات سید محمد کاظم یزدی طباطبایی ، ملا فتح الله شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمد فیروز آبادی، شیخ محمد حسین غروی اصفهانی، میرزا محمد حسین نائینی، شیخ زین العابدین مرندی تبریزی و میرزا محمد تقی شیرازی. آیتالله مجتهد شبستری پس از ۱۸ سال سکونت در نجف اشرف و دریافت اجازات اجتهاد و نقل حدیث از استادانش، به زادگاه خویش برگشت و به امور شرعی و تدریس سطوح مختلف حوزوی پرداخت.
از کارهای وی در شبستر تاسیس حوزه علمیه در آن شهر و مدرسه اسلامی برای تربیت بچهها در تبریز است. سرانجام ایشان پس از سال ها تدریس، تالیف و تربیت طلاب علوم اسلامی در سال ۱۳۶۶هـ. ق وفات نمود و در قبرستان نو شهر مقدس قم به خاک سپرده شد.
وارد حوزه علمیه گردید. وی در بیست سالگی برای ادامه تحصیل راهی مدرسه علمیه طالبیه تبریز شد. علوم مقدماتی و قسمتی از سطح را در پیش بزرگان تبریز آموخت و با طلاب با استعدادی همچون شیخ ابراهیم وحدت تبریزی به مباحثه نشست و آنگاه به مشهد مقدس رفت و پس از مدتی به قم آمد و در جلسات درسی آیتالله سید محمدحجت کوه کمری حاضرشد. او شش ماه بعد در سال ۱۳۶۰ هـ. ق به عراق رفت و در نجف اشرف از محفل فقهی و اصولی، آیات: سید ابوالحسن اصفهانی ، شیخ محمد حسین کمپانی اصفهانی ، آقا ضیاء الدین عراقی ، سید محسن حکیم ، سید ابوالقاسم خویی و میرزا باقر زنجانی کسب فیض نمود.
دوره فلسفه و حکمت اسلامی را نیز از آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای آموخت وبعد از هشت سال که در این رشتهها صاحب نظر گردید، به تبریز برگشت.
جلسات تفسیرى
آیت الله نصرالله شبسترى بعد از بازگشت به تبریز ابتدا در مسجد سید على حکیم واقع در محلّه راسته کوچه، و سپس با کسب اجازه از آیت الله سید محمّد على انگجى در مسجد آیت الله انگجى به اقامه نماز پرداخت. وى با تشکیل جلسات تفسیر قرآن کریم جان تازه اى به فعالیت هاى تفسیرى شهر بخشید. روش تفسیر وى بیشتر کلامى، تاریخى، ادبى و روایى بود و بنا به اظهار خود از 28 تفسیر شیعه و سنى سود مى جست و بیشتر از همه به تفسیر على بن ابراهیم قمى نظر داشت.
آثار
آیت الله نصرالله شبسترى آثار علمى، اجتماعى و تفسیرى متنوعى داشت که تعداد انگشت شمارى از آنها به چاپ رسیده است.
1 ـ وفادار باشید: در سال 1350 و 1362 ش در تهران منتشر شد.
2 ـ اللولؤ النضید فى شرح زیارة مولانا ابى عبد الله الشهید علیه السّلام: از مهمترین و جامع ترین شروح زیارت عاشوراى معروف به زبان عربى است. مؤلف در 8 شعبان 1359
3 – دُّر یتیم یا زندگانى لقمان حکیم: کتابى جامع در حالات حضرت لقمان حکیم است.
4 – هدیة الأقران الى اخبار لقمان الحکیم: به زبان عربى در خصوص مواعظ و حالات حضرت لقمان حکیم است.
5 – مقدمه و تعلیقه بر آداب الصلاة علاّمه مجلسى: این کتاب با تعلیق و تحشیه آیت الله شبسترى در 105 صفحه به چاپ رسید.
6 – چه کنیم تا وفادار باشیم : رساله اى مختصر به قطع جیبى و 45 صفحه که در سال 1353 ش در تبریز چاپ شد .
7 – صد پند لقمان حکیم : رساله کوچکى است که به ضمیمه آداب الصلاة چاپ شد.
8 – طرق الإجازات
کتابخانه شخصى
کتابخانه شخصى آیت الله شبسترى حاصل سالها صرف عمرگرانمایه وى براى تهیه کتب در فقه، اصول، حدیث، تفسیر، اخلاق، تاریخ و حکمت بود. آقا بزرگ دو نسخه منحصر فرد به نام هاى زبدة الأنوار لتحفة الأخیار تألیف ملاّ على بن حسین شبسترى و الزیارة الرجبیة فی المشاهد تألیف میرزا محمّد بن محمّد رضا مشهدى را در کتابخانه آیت الله شبسترى دیده و معرفى کرده است. کتابخانه وى در زمان حیاتش به کتابخانه مدرسه طالبیه تبریز اهدا گردید.
فعالیت های سیاسی، فضائل اخلاقی
در خصوص فعالیت های سیاسی آن مرحوم میتوان به همکاری در ارسال اعلامیهای برای ساحت آیتالله سید محمد رضا گلپایگانی در تاریخ ۷/۱/۱۳۵۲ ش اشاره کرد که درباره بازداشت جمعی از جوانان مسلمان دانشگاهی بود.
در مورد فضائل اخلاقی آن مرحوم نیز مطالب زیادی نقل شده است. وی شب ها را به راز و نیاز اختصاص داده بود و جز عده معدودی از نزدیکانش کسی از تضرع شبانگاهی و صبگاهی وی اطلاع نداشت.
وقتی سلامت جسمانی داشت، هر روز پس از اقامه نماز صبح پیاده روی میکرد و پس از صرف صبحانه به مطالعه تفسیر میپرداخت یا جلسات هفتگی با علمای تبریز برگزار مینمود.
علاقه فراوانی به ائمه اطهار علیهمالسّلام داشت و این صفت را از بزرگان مذهب به ارث برده بود. زمانی که از قرآن مجید و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صحبت میکرد، گویی خود را در مقابل کلام الهی و آن حضرت مشاهده میکرد و آنان را شاهد افعال و گفتار خود میدید.
بر قرآن کریم، احادیث و ادعیه ماثوره احاطه کامل داشت و هر وقت سؤالی از کلام الهی میشد، آیات قبل و بعد را مرور میکرد و جواب نهایی را به تناسب حال اشخاص بیان مینمود.
سخنی را که قبول نداشت به دیگران نمیگفت و کاری را که نمیکرد به دیگران سفارش نمینمود. جوانان را دوست داشت و آنها را به انجام واجبات ، ترک محرمات و شادابی و معاشرت با مردم و خانواده شان دعوت میکرد.
از صفات بارز وی، کم خوری، صرف غذای ساده و پرهیز از اسراف و زیاده روی بود، بخصوص شب ها به اندکی نان و لبنیات و سبزی قناعت میکرد. به هر مهمانی نمیرفت و پیوسته خود را در کنار مردم و جوانان میدید.
روی پاکت وصیت نامه اش نوشته بود :
من همانم که در ایام حیات بی شما صرف نکردم اوقات
وی به شعر و ادب علاقه داشت و اشعار زیر نشان استعداد و ذوق شعری اوست :
خوش آن بینا کزو کوری بیاسود سلیمانی کزو موری بیاسود
پزشکی را چه خوشبختی آن به که از داروش رنجوری بیاسود
ازین خوشتر چه بهر کارفرما که مزدی داد و مزدوری بیاسود
برو در سایه نزدیک مردی کز او همسایه دوری بیاسود
ببالای جوانی جامه زیباست که اندر دامنش عوری بیاسود
مرا زنده پندار چون خویشتن من آیم بجان گر تو آیی به تن
مدان خالی از همنشینی مرا که بینم ترا گر نبینی مرا
خاطرات
در یکی از روزهای سال ۱۴۲۳ ق در محضر پرفیض آیتالله سید ابوالحسن مولانا حضور داشتم، وی فرمود: چند روز پیش در خدمت آیتالله حاج میرزا نصرالله شبستری بودم.
وی گفت: وقتی در تهران در منزل بستری بودم مقام معظم رهبری به عیادت بنده تشریف آوردند. ایشان به من خیلی توجه کردند و فرمودند: بوی پدرم را از شما استشمام میکنم. (آیت الله شبستری با آیتالله سید جواد خامنهای (پدر مقام معظم رهبری) رفاقت زیاد و رفت و آمد خانوادگی داشت)
سال هایی که در تهران سکونت داشت، در هر سال چند ماه به تبریز میرفت. وقتی از او پرسیده بودند: شما که در تهران آسایش دارید، چرا در این سنن با رنج و زحمت به تبریز میروید، گفته بود :
تبریز وطن من است، وطن حکم مادر را دارد، مادر مادر است دیگر نمیتوان او را به خاطر زشت رویی ترک و به خاطر خوشرویی و زیبایی جذب کرد. دوستی و علاقه صرفا جهت ابراز ارادت به مادر است.
آیت الله حاج میرزا علی احمدی میانجی در خاطرات خود میگفت:
آیت الله حاج میرزا عبدالله مجتهدی تبریزی در تبریز در خانه خود جلسه هفتگی داشت. در یکی از جلسات، ایشان معنای عبارتی را از آیتالله آقای حاج میرزا نصرالله شبستری پرسید و ایشان معنا کرد. آیتالله حاج میرزا عبدالله اقرار کرد که بلد نبودم و از آقا استفاده کردم.
در جزوه زندگی نامه ایشان آمده است :
بارها با پای پیاده از نجف اشرف به زیارت حضرت امام حسین علیهالسّلام مشرف شده بود. در یکی از این مسافرتها شخصی میخواست با ادای وجهی در ثواب زیارت ایشان شریک شود و ایشان امتناع مینماید. همان شب خواب میبیند که اگر به اندازه دانههای شن و قطرات باران برایت پول بدهند، نمیتواند اجر معنوی زیارت تو باشد.
در تابستان ۱۳۷۶ که به اتفاق عدهای از دوستان به محضرش شرفیاب شدیم، در جواب یکی از افراد حاضر گفت: از حرف های بیهوده و گزاف پرهیز کنید و سخنی را بر زبان جاری سازید که یا به نفع دنیا یا آخرتتان باشد
در منظر صاحب نظران
آیت الله شهید مرتضی مطهری از ایشان به عنوان « دوست عالیقدر و دانشمند محترم» یاد کرده است.
علامه جعفری ضمن بازگویی خاطرات سفر به نجف اشرف و کمک آیتالله شبستری به وی در آن زمان از ایشان با عنوان «روحانی بسیار خوب و وارسته» یاد کرده است.
محمد شریف رازی از ایشان با عنوان علمای اعلام در تبریز یاد میکند و استاد عمران علیزاده که از نزدیک ایشان را میشناخت، مینویسد:
«عالم متتبع، فقیه محقق، حاج شیخ نصرالله بن عبدالله شبستری از علماء فاضل و فقهاء متبحر، شخص زاهد متقی، دارای تحقیقات عالیه و تالیفات نفیسه، محضرش منبع فیض و استفاده میباشد
اساتید
- آیتاللَّه حجت کوه کمرى
- آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى
- آیت الله آقا ضیاء الدین عراقى
- آیت الله میرزا باقر زنجانى
شاگردان
- آیت الله شیخ محمد غروی
- احمد کریمى اصل هشترودى
- سید شمس الدین مرعشى نجفى
- سید مهدى مرعشى نجفى
رحلت
آیت الله نصرالله زرگر شبستری در روز چهارشنبه اوّل بهمن 1382 شمسی مطابق با 28 ذى قعده 1424 قمری، هنگام اذان صبح در خطه زادگاهش به دیدار حق رفت و به ملکوت اعلی پرکشید. پیكر پاكش با حضور مردم و علماى تبریز تشییع و بعد از اقامه نماز توسط آیت الله رضا توحیدى در قبرستان وادى رحمت تدفین گشت.