زندگینامه داور زمانخانی دبیر انجمن ادبی شیخ محمود شبستری

داور زمانخانی با تخلص « دلخون » در سحرگاه روز 22 بهمن 1332 در شهرستان سراب در آذربايجان شرقی به دنيا آمد. تحصيلات ابتدائي و متوسطه را در شهرستان سراب به پايان رسانده و مدرك فوق ديپلم را از دانشسراي راهنمائي تحصيلي تبريز اخذ كرد و به عنوان دبير در آموزش و پرورش منطقه شبستر به شغل مقدس مورد علاقه‌اش نائل آمد و مشغول كار شد.

در جريان انقلاب اسلامی ايران بارها مورد تعقيب و آزار مامورين سازمان اطلاعات و امنيت رژيم شاهنشاهی قرار گرفته به نقاط مختلف تبعيد شد و رنج بسياري را تحمل كرد. هم اكنون ایشان در مقام دبير انجمن ادبی شيخ محمود شبستري در خدمت شعرای گرانقدر این مرز و بوم سرافراز مي باشد. وي به خاطر روحيه يادگيري و عشق وافری كه به ادبيات دارد، دانشجوی كارشناسی زبان و ادبيات فارسی در دانشگاه پيام نور شبستر می باشد، ایشان از سال 1353 به شهرستان شبستر جهت تدریس در مدارس راهنمایی این منطقه آمدند.

اولین محل تدریس ایشان در شهر های شندآباد و کوزه کنان می باشد که هفته ای دو روز در یک مدرسه و دو روز دیگر در یک مدرسه دیگر تدریس می کردند.

ایشان در شهر شبستر با تلاش فراوان انجمن ادبی شیخ محمود شبستری را بنیان گذاری کردند که زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. ایشان بیش از بیست و هفت سال است که انجمن ادبی شیخ محمود شبستری را مدیریت می کنند.

انجمن ادبی شیخ محمود شبستری در حوزه فعالیت های ادبی و فرهنگی متمرکز شده است. و بیشتر در روستاها و شهرها دنبال استعدادها می گردند و بعد آنها را جذب انجمن ادبی کنند. هر ماه دو بار جلسه ادبی در آرامگاه شیخ محمود شبستری برگزار می شود. در تاریخ پانزدهم و سی ام هر ماه

یکی دیگر از فعالیت های آقای داور زمانخانی این است که کسانی که نمی توانند آثار خودشان را به چاپ برسانند یا از نظر مالی در مضیقه هستند یا آشنایی ندارند؛ ایشان مطالب آنها را جمع آوری کرده و در هر مجموعه بیش از سی تا چهل اثر چاپ می کنند. بعد از آن آثار خودشان را به چاپ رسانند.

آقای داور زمانخانی اعلام می کنند که بیشتر خانواده ها در شهرستان شبستر اهل مطالعه و کتاب هستند. خیلی دوست دارند و خیلی علاقه مندند. آثار مفاخران را می خوانند و انها را حفظ می کنند. در سالیان گذشته آقای داور زمانخانی به آموزش و
پرورش پیشنهاد دادند که آن هفده سوالی که هروی از خراسان فرستاده و شیخ محمود شبستری به آنها جواب داده است و کتاب گلشن راز به وجود آمده است را در مدارس طرح کنند، در دیوارهای مدارس بنویسند، در شهر بنویسند.

ایشان در خاطراتشان می فرمایند زنده یاد صمد بهرنگی معلم معنوی من بوده است. او در آذرشهر تدریس می کرد و من در سراب درس می خواندم. یکی از نزدیک ترین دوستانش معلم ما بود به نام شهید حسن روزپیکر که همه گفته های او را به ما می گفت که در زمان شاه کشته شد. می گویند در آراز کشته شد، شنا بلد نبوده و غرق شد.

خاطره آشنایی با عاشیق قشم جعفری

این خاطره مشهور است عاشیق قشم جعفری از شعرا و عاشق های به نام آذربایجان است. ایشان پنج سال در کوه ها سرگردان و فراری بود. در دوران پهلوی ایشان را اذیتش می کردند. خان های آن زمان از او شکایت کرده بودند که در عروسی ها علیه خان ها می خواند.

اولین آشنایی من با عاشیق قشم جعفری این طور بود که به یک روستا برای اصلاح سر رفتم. دیدم آقایی آمد و عصایش را بر زمین می زد و به من نزدیک شد.
گفت: آقا معلم شما تازه به این روستا آمده اید؟
گفتم بله
گفت: من یک مسئله دارم. به ما گفته اند هر مسئله ای دارید از معلم ها بپرسید.
من سوالی می کنم. آیا می توانید جواب بدهید؟
گفتم بپرسید ولی من شما را نمی شناسم.
او خودش را معرفی نکرد که چه کسی است.
گفت: اتاقی که من در آن زندگی می کنم پایین آن طویله است. دو تا گوسفند دارم که مریض هستند و یک بز که شاخ دارد و گوسفندان را با شاخ زدن اذیت می کند.
من نمی توانم بخوابم من چه کار کنم ؟
من هم جواب دادم که زودتر به خانه برگرد.
چاقوی تیزی بردار و آن شاخ های بز را از ریشه بکن !
بز آن قدر ملیح می شود و تو می توانی آسوده بخوابی
گفت: عجب ! عجب ! و آشنایی ما از آنجا شروع شد.
بعد فهمیدم که این آقا برای فرهنگ آذربایجان خیلی زحمت کشیده و کتاب هایش دست به دست می چرخد. همه اشعارش را دوست دارند. در خانه ها می خوانند. دانش آموزان شعرهایش را از حفظ می خواندند و دوستش داشتند. می خواندند و گریه می کردند که چرا این آقا را اذیت می کنند.

وقتی از اقای زمانخانی پرسیدم که بهترین کتابی که نوشتید کدام است؟ ایشان گفتند کتاب « به زن نگو ضعیفه » چون در جریانات جامعه؛ ما از طرف بعضی از آقایان و یا بهتر بگویم: « مردنماها » می دیدیم که حرمت زنان را می شکستند و اصلا زن را آدم حساب نمی کردند. آنها به زن به عنوان یک برده و کنیز نگاه می کردند.
وقتی با تفکر ایدئولوژیک با این گونه مسائل برخورد کنید نتیجه اش همین می شود.
ایدئولوژی می گوید: زن برده و کنیز من است. من با این کتاب به سهم خودم تابوشکنی کردم. خواستم بگویم زن ها هم مثل مردان هستند. اگر کار داشته باشند و به آنها فرصت بدهند و این ها فعالیت کنند موجب سرفرازی کشورمان می شوند.

اولین زنی که به فضا رفته است ایرانی است. اولین آشپز ایرانی از شبستر است. از خانم زهرا حسینی نوشتم که چقدر در جبهه ها زحمت کشید و رنج ها دید این را در کتاب دادار نوشتم که بیش از صد و پنجاه بار به چاپ رسیده است.

می خواستم به جامعه نشان بدهم که اگر امکانات برای زن فراهم شود چون نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند می توانند فعال باشند و مثبت باشند. برای فرهنگ سازی در جامعه و ترسیم آداب درست و محکم کردن خانواده نقش خیلی مهمی دارند.
به اینها نباید توهین نکنیم، آن ها را کنار نزنیم. باید فرصت بدهیم بعد بگوییم که فرصت دادیم و آنان نتواستند. من این کتاب را از کتاب های دیگرم بیشتر دوست دارم و از همه جای ایران که برای بازدید آمده بودند از این کتاب خریدند. به بعضی هم هدیه دادم.

در این کتاب، زندگی بیش از صد و پنجاه زن از تمام دنیا را در این کتاب جمع آوری کرده ام که فعالیت های مثبتی انجام داده اند. در زمینه های صلح و جنگ، عدالت، خانواده، فرهنگ، و مبارزاتشان همه را گردآوری کرده ام.

برای آسوده بودن وجدانم و آرامش خاطر خودم از این کتاب راضی هستم. پشت این کتاب عکس دخترم است که نقش زن ثقه الاسلام را در تبریز بازی کرده است.

تبریزیم
ای کؤنول لر مولکو، عالیم لر اوجاغی تبریزیم !
اهل عرفان کس لره، آچمیش قوجاغي تبریزیم !
سن ازلده ن اولموسان پشت و پناه عاشقان
ای ادیب لر مسکنی ، میهمان اوتاغی تبریزیم !

سنده قالماز کرکسان جؤردن بیرجه نشان
ای پلنگ لر بیشه سی، شئرلر یاتاغی تبریزیم
دووره وی آلمیش اوجا داغلار حمایت ائتمه یه
ای قارانلیق گونلرین سؤنمز اوجاغی تبریزیم
قوچ ایگیت لر دائماً، اولموش نگهبانون سنین
ایرانین سن اولموسان دائم دایاغی تبریزیم
شعریله وئرمیش بوگون « داورده » زینت تبریزه
هر زامان آماده دیر گلسین قوناغی تبریزیم !!

آقای داور زمانخانی من اعتقاد دارم كه شاعر بايد جوابگوی انتظارات به حق جامعه خود باشد آنچه مجموعه انسان ها و انسانيت نيازمند آن است بايد در شعر شعرا خود را نشان بدهد شاعر نبايد خود را مقيد به يك زبان، يك فوم و يك جامعه محدود بكند بلكه بايد زبان گويای انسان و انسانيت در كل كره زمين باشد (زبان همه انسان ها باشد از هر رنگ و نژاد و جامعه ای كه باشد.

با ظلم و ستم و با ظالم و ستمگر در هر شكل و لباس و قيافه اي كه باشد سازگاري نداشته باشد و از عدل و انصاف و ارزش های والای انسانيت در هرجامعه اي كه باشد دفاع كند ولي با رنگ و بوي ايراني خود! من اين را از استادان و بزرگواراني چون استاد رحيم رئيس نيا، استاد شهريار، استاد كريم مشروطه چی «سؤنمز» و استاد فقيد پروفسور زهتابی فرا گرفته ام و لذا در مقابل اين عزيزان سر تعظيم فرود می‌آورم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد!!! »

از فضای شعرها می توان به عصر زندگانی شاعر پی برد و به قالب آن و موسیقی کناری و درونی شعر اشاره کرد که حنجره دردمند با محتوا و مفهوم آنها همخوانی دارد و بررسی نشانه ها و آثار نشان می دهد که ارتباط شاعر با کتاب آسمانی و روایات بیشتر بوده است و بکارگیری واژگانی که مربوط به قرآن و احادیث و روایات متعدد می باشد مزید بر این ادعاست و همچنین این اشعار بیشتر رنگ اجتماعی مذهبی و حقیقت بین را به خود اختصاص داده است.

آثار
آقای داور زمانخانی تا الان بیش از هفتده جلد کتاب نوشته و ترجمه کرده اند.
چاپ کتاب آستا یئری اوستا یئری،
چاپ کتاب سن گلمز اولدون،
چاپ کتاب بیر چیمدیک دوز،
چاپ کتاب تله سیک هاراگدیرسن،
چاپ کتاب قاناتسیز گوشلار،
چاپ کتاب به زن نگو ضعیفه،
چاپ کتاب بئله ده گالماز،
چاپ کتاب هارا گدیر بو ملت،
چاپ کتاب چکدی ییم آغریلار،
چاپ کتاب باغچالاریز سولماسین،
چاپ کتاب من بو ائله باغلی‌یام،
چاپ کتاب شیفاهی خالق ادبیاتی،
چاپ کتاب آدام گئدر آد قالار،
چاپ کتاب اوره ک غذاسی قاندی،
چاپ کتاب بیری باخیر پنجره‌دن،
چاپ کتاب مسکین عباسین دیوانی
گرد آوری مجموعه آثار استاد قشم جعفري بنام «ائل مني آتماز» در سال 1365
گردآوري مجموعه آثار استاد قشم جعفري بنام «وطن بولبولي يم» سال 1375
گردآوري مجموعه آثار استاد يعقوب چوپانيان بنام «عدالت جارچيسي» سال 1379
نوشتن داستان های«من فقط ماهي ميخوام» و« سحر تا سحر نخفت » سال 1367
ترجمه آثار شعري از استاد صمد وورغون بنام «سئچيلميش اثرلر» 2 جلد
ترجمه كتاب «منم ماهينلاريم» نوشته يوسف عظيم زاده– باكو1976 3جلد
ترجمه كتاب «عاشيق صنعتي» نوشته محرم قاسمعلي از 3 جلد
ترجمه كتاب «قلعه حيوانات » نوشته جرج اورال1 جلد به تركي آذري
همكاري مستمر با روزنامه فروغ آزادي و حيدربابا و مجلات كؤرپو، بايرام زنجان، گؤنی مدنيت اوجاغی و صدا و سيمای تبريز و اروميه
نوشتن سلسله مقالات با عنوان « آذربايجانين خالق شيفاهی ادبياتی » در مجله آفتاب آذربايجان چاپ تبريز در 12 شماره
چند نمونه از اشعار اين شاعر در كتاب «اشك سرخ» اداره كل تبليغات اسلامي استان به عنوان شعر عاشورايي انتخاب شده چاپ شده
مقاله تحقيقي با عنوان « رد پای سياسی شبستری ها » در رويدادهای سياسی كشور
مقاله تحقيقی « حنجره دردمند ادب – شهريار شيرين سخن »
صابر روستم خانلينين « تبريزيم » شعرين آراشديرماسی

لینک کوتاه خبر:

https://ahalishanjan.ir/?p=10432

تیلیغات شما اینجاست

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پر بازدید ترین ها
  • داغ ترین خبر ها