شیخ اسماعیل یا شیخ مجدالدین سیس معروف به «مفخرالاولیا والعارفین»،یکی از عارفان و شاعران بزرگ قرون 7 و 8 هجری قمری است که در سال 667هجری قمری در دوران سلطنت آباقاخان در قریه سیس چشم به جهان گشوده است. بعد از گذراندن دوران طفولیت و جوانی در این مکان به عتبات و عالیات رفته است. وی حدود 10 سال در مکه و مدینه به کسب فیضی مشغول بود تا اینکه در زمان خود کعبه طالبان و قبله راغبان گردید و از اطراف و جاهای دیگر جهت کسب و علم به سوی ایشان می آمدند.
شیخ اسماعیل به خدمت دویست و بیست و دو کس از مشایخ کبار روزگار رسیده اند.و به ارشاد هریک از ایشان مشرف شده اند. بعضی از تذکره نویسان نوشته اند که شیخ اسماعیل شاعری ماهر و زبر دست بوده اما اثری از شعرهای وی باقی نمانده است.
باباشیرین از شاگردان وی، از کراماتش نیز نقل کرده است، گفته می شود زمانی اهالی شهر شبستر، به بلا و مرضی دچار می شوند و به وی می رسند که با دعای وی، این بلا برطرف می شود.
مریدان شیخ اسماعیل سیسی:
از جمله شاگردان وی می توان به 1 – محمد عزالدین بن عادل بن یوسف تبریزی مشهور به شیرین مغربی متوفی 809 قمری 2 – شیخ زینالعابدین خوافی 3 – سید قاسم انوار تبریزی 4 – مولانا محمد خطیب تبریزی 5 – مولانا حاج محمد عصار تبریزی 6 – مولانا ضیاء الدین بزاز تبریزی 7 – خواجه خواند میر 8 – خواجه پیر شیخ حامد 9 – خواجه ابراهیم کججی 10 – مولانا کریم الدین میاوانی 11 – مولانا ظهیرالدین میاوانی – 12 – مولانا محی الدین میاوانی 13 – مولانا رضی الدین 14 – پیرتاج فومنی و … اشاره کرد.
کتاب «روضه الاطهار» به زبان عربی در مشهد نگهداری می شود که از شیخ اسماعیل نیز نام برده و همچنین در کتاب «دانشمندان آذربایجان» نیز از وی نام برده شده است. و لازم به ذکر است که تعدادی از اشعار شیخ اسماعیل در موزه انگلیس هم اکنون نگهداری می شود.
در کتاب روضات الجنان و جنات الجنان در جلد اول صفحات 67 و 68 که در شرح حال مولانا محمد شیرین مغربی که از عرفا و شعرای قرون ششم و هفتم و از اهالی قریه انبند از قراء محال رودقات از توابع تبریز می باشد در رابطه با شیخ اسماعیل سیسی مطلب زیر وجود دارد:
وقتی شیخ اسماعیل سیسی رحمه الله درویشان را در اربعین می نشانده خدمت مولانا را طلب داشته است. مولانا این غزل را گفته و به عرض رسانیده:
ما مهــــر تــــو دیـــدیـــــم ز ذرات گذشتیم
از جمله صـــفات از پی آن ذات گذشتیم
در خلوت تـــــاریک، ریاضـــات کشـــیدیم
در واقعه از ســــــبع ســــماوات گذشتیم
دیدیم که اینها همه خواب است و خیال است
مردانــه از ایـن خواب و خیالات گذشتیم
با مـــا ســــخن از کشــف و کرامات مگویید
چون ما ز ســر کشف و کرامات گذشتیم
ای شــــیخ اگــــر جمله کرامات تو این است
خوش باش کزین جمله کرامات گذشتیم
این ها بــــه حقیقت همــــه آفـــــات طریقند
مـــا در طلب از جمــــــله آفات گذشتیم
مــــــا از پی نوری که بـــــود مشـــــرق انوار
از مغــــربی و کوکب و مشکات گذشتیم
سلسله نسب شیخ اسماعیل سیسی
مسیر اول: شیخ نجم الدین الکبری> شیخ عمار یاسر اندلسی> شیخ ابی النجیب سهروردی> احمد غزالی> شیخ ابی بکر نساج> ابی القاسم کرگانی> ابی عثمان المغربی>ابی علی الکاتب>ابی علی الرودباری> شیخ چنید بغدادی > معروف الکرخی> داود الطائی> حبیب الاعجمی> شیخ حسن بصری > امیرالمؤمنین علی (ع) بن ابی طالب> سید المرسلین محمد مصطفی(ص)
مسیر دوم : الشیخ نجم الدین الکبری> اسماعیل القصری> محمد بن مانکیل> داوود بن محمد> ابی العباس بن ادریس> شیخ ابی القاسم> ابی یعقب الطبری > ابی عبدالله بن عثمان> ابی یعقوب ابن النهر جوری > ابی یعقوب ابن السوسی> عبدالواحدبن زید>کمیل بن زیاد > امیرالمؤمنین علی (ع) بن ابی طالب> سید المرسلین محمد مصطفی(ص)
در کتاب روضات الجنان و جنات الجنان درجلد اول صفحه 388 که در شرح حال چهار تن از اولیا است در رابطه با شیخ اسماعیل سیسی مطلب زیر وجود دارد:
مرقد ومزار چهار تن از اولیاء که در جنب مزارحضرت بابا واقع است دو بر جانب قبله و دو بر جانب جنوب اما از این چهار آنچه معین است یکی است. که در پهلوی قبر حضرت بابا بر جانب جنوب است و او شیخ الاسلام عالیجناب پیر حاج حسن زهتاب است علیه الرحمه، وی بسیار بزرگ است و در وقت خود شیخ الشیوخ تبریز بود گویا اویسی اند. بیشتر تربیت از روح پر فتوح حضرت مرشد صمدانی شیخ اسماعیل سیسی قدس سره یافته و از آستانه مبارکه حضرت بابا فقیه احمد اسیستی رحمه الله و اولاد امجاد ایشان نیز تربیت ها یافته اند گویند که هرگاه به مزار شریف حضرت شیخ اسماعیل سیسی وارد می شده اند به تلاوت القران المجید مشغول می نموده اند با روح پر فتوح حضرت شیخ ملاقات می کرده اند. و تربیت ها می یافته اند نوبه ای به طریق معهود به تلاوت اشتغال نموده و متوجه گشته ملاقات واقع نشده از این معنی غم و الم حضرت پیر را دست داده عود نموده بیمار گشته. شب حضرت شیخ را به خواب ولد خود شیخ عبدالعزیز رحمه الله که جانشین شیخ بود آمده فرموده که پیر حاج حسن را دریاب و عذرخواهی کن که این نوبت ملاقات به واسطه آن واقع نشد که عزیزی از اولیاءالله از حوالی گورستان بقیع عبور می نمود هدیه آسوده های بقیع را گفت: سبحان الله و لااله الا اللله و الله اکبر و لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم تقسیم ثواب با آن ارواح ایشان رجوع به فقیر شد سه شبانه روز مشغول به آن امر بودم بنابراین ملاقات به تأخیر افتاد.
در کتاب روضات الجنان و جنات الجنان در جلد دوم صفحه 39 که در شرح حال مشایخ کججان است در رابطه با شیخ اسماعیل سیسی مطلب زیر وجود دارد:
مشایخ کججان از اولاد خواجه ابراهیم مذکورند. وی را سه پسر بود یکی خواجه احمد شاه و دیگری خوجه حاجی و دیگری خواجه صدیق، هر سه در کمال ورع و تقوی و لطافت و صفا از خواجه صدیق اولاد نمانده وی بانی باغی است در ده کُجُجان واقع است مشهور به باغ پیر فامّا از آن دو کس اولاد امجاد مانده اند و گویا دختری از اولاد پیر هستند.
خواجه احمد شاه را پسری بوده خواجه ابراهیم نام به نام جد خود بسیار بزرگ بوده به مکه شریف تشریف برده بودند به وساطت شیخ اسماعیل سیسی قدس سره به صحبت شریف قطب زمان مشرف گشته وی را در تبریز زاویه ای است در محله چرنداب و بر درگاه وی که از سنگ سرخ است این آیه مرقوم است:
وَإذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ القَوَاعِدَ مِنَ البَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّآ إِنّكَ أَنْتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ .
در کتاب روضات الجنان و جنات الجنان در جلد دوم صفحات 45 و 46 که در شرح حال بابا حامد است در رابطه با شیخ اسماعیل سیسی مطلب زیر وجود دارد:
می گویند بابا حامد نیز نظر از بابا حسن دارد و از جمله بابایان آن زمان است. حضرت بابا را اولاد امجاد که قبور ایشان اکثر درآن حظیره واقع است و اکثر ایشان عزیز الوجود و از فقر بابهره اند خصوصا خواجه عبدالحی مشهور به خواجه پیر شیخ و خواجه مشایخ رحمه االله که برادران بوده اند و خواجه مشایخ شعری می فرموده اند و تخلص حامدی می کرده اند. دیوان وی هست هر دو مرید شیخ اسماعیل سیسی اند قدس الله تعالی سره و از تربیت آن قدوه اهل کمال به مراتب عالی مشرف گشته اند.
وقتی حضرت شیخ اسماعیل سیسی قدس سره در تبریز تشریف داشتند و در مسجد شیخ ابراهیم جوبنانی قدس الله سره به سر می بردند و خدمت خواجه پیر شیخ در ملازمت حضرت شیخ بودند احیانا روزی از روزها که مردم به سیر و گشت روند مثل عید نوروز در خدمت حضرت شیخ تنها بود شیخ از خلوت بیرون آمدند که تجدید وضو نمایند خواجه پیر شیخ سر در قدم وی نهاده از روی تضرع و زار و گریه کنان فرمودند یا حضرت شیخ التفاتی اکسیر مانند بر مس وجود این ذره بی مقدار انداز شاید که از پرتو التفات و نظر کیمیا اثر خدام سدره مقام، این گرفتار نفس و هوا از خودی خود خلاص یابد.
دربند این دیو غدار و غول نابکار نماند. حضرت شیخ از کمال مرحمت و عطوفت فرمدند که ای شیخ زاده و مخدوم زاده دیگر چه نظر بهتر از این باشد که توفیق رفیق گشته و بخت مساعدت نموده که امروز اکثرا اقران و هم سنان شما به گشت گاه ها و باغ ها و بستان ها در سیر و طرب و لهو و لعب مشغول و مشعوفند و تو پیش این پیر فرتوت مبهوت به امید تمام اوقات می گذرانی همین بس البته از اخلاص خود بهره مند گردی.نا امید مشو خدا کریم است بعد از آن توجه تمام به حال آن خلاصه ایام نمود تا رسید به درجات عالیات “والذین اوتوا العلم درجات”
و همچنین روایت میکنند که در اوایل حال از غایت تعطشی که این طبقه را می باشد خواجه پیر شیخ و خواجه مشایخ هر دو با حضرت شیخ اسماعیل سیسی قدس سره از نایافت مقصد سخن می گفتند و شکایتی می کردند حضرت شیخ فرمودند تعلق شما به آن باغ تازه که به هم رسانیده اید مانع و مزاحم شما است تا ترک تعلق ننمایید وصول به مقصود ممکن نیست و ایشان باغ تازه داشتند در کمال لطافت و نزاهت همان شب از سیس به هریرآباد شتافتند و جمع درختان آن باغ را قطع نمودند و چون به خدمت حضرت شیخ مشرف شدند یافتند آنچه می جستند.
ای دوست تو قابل عنایت نشوی تا در پی ارباب هدایت نشوی
تا ترک تعلقات دنیا نکنی شایسته رتبه ولایت نشوی
فوت
در کتاب روضات الجنان و جنات الجنان در جلد اول صفحات 427 و 428 که در شرح حال پیر شیخی رحمه الله است در رابطه با شیخ اسماعیل سیسی مطلب زیر وجود دارد:
از مولانا میرمحمد رحمه الله که از اعزه زمان بوده و از اولاد پیر شیخی، (استماع افتاد که : از جد خود مولانا امیر که خلف صدق پیر شیخی بود.) شنیدم که فرمودند روزی خدمت پیر شیخی نشسته بودند با فرزندان کله پاچه می خوردند و در اثنای آن فرمودند که شیخ حضرت شیخ اسماعیل سیسی متوجه سفر آخرت است مرا طلبیده، همان لحظه اصلا مکث نکرد برخاست و متوجه قریه سیس شد چون به آنجا می رسد حضرت شیخ می نشسته باشند بیمار و بعضی از اعزه در خدمت ایشان، می فرمایند پیر شیخی خوش آمده جهت ما قند آورده. می گویند بیاورم همان لحظه بیرون می آید و متوجه تبریز می شود پاره قند می گیرد و خود را به خدمت حضرت شیخ می رساند چون می رسد و قند را می رساند حضرت شیخ می فرمایند تا از آن قند شربتی سازند چون از آن می آشامند پیر شیخی را دعای بسیار می کنند و در خلال آن حال این سرای پر اختلال را بدرود کرده ارتحال و انتقال سرای جاوید می نمایند.
وفات ایشان در سال ۷۸۵ هجری قمری در زمان حکومت سلطان احمد بن سلطان اویس آل جلایر بوده است. طول عمر با برکت ایشان طولانی و ۱۱۸ سال بوده است.