متولد
محمدرضا ملک پور در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۱۷ در شهر بندر شرفخانه، منطقه گونئی شهرستان شبستر آذربایجان متولد شدند.
ایشان می فرمودند شاعری، موهبتی است الهی و غیر ارادی و همیشه در دست خود انسان نیست. در خردسالی استعداد شاعری داشتم، آن هم در خانوادهای مذهبی که مخالف موسیقی و حتی رادیو بودند. اولین شعر من به زبان ترکی خطاب به مدیر و معلمانم در شهر شرفخانه بود: خانه دانی سالوندا مات – مات دوروب بهشتی ده ائوده گؤزل توی قوروب شیشوی ده تئل قویوب عینک ووروب
اول تا پنجم ابتدایی را در شهر بندرشرفخانه خواندند و ششم دبستان را در زادگاه مادریشان دریان به پایان رساندند و بعد از آن عازم شهر تبریز شدند در مدرسه طالبیه تبریز تحصیلات علوم دینی را آغاز کردند. مقدمات صرف و نحو را از آقای دانهافشان، صرف میر و جامی را نزد آقا سید زینال گرگری و سیوطی را نزد آقای میرزا علیاکبر نحوی تبریزی آموختند. پس از چهار سال اقامت در تبریز رهسپار شهر مقدس قم شدند.
ابتدا در مدرسه حاج ملاصادق، حجرهای گرفتند و بعد از مدتی وارد مدرسه حجتیه و پس از آن در حوزه فیضیه تحصیلاتشان را ادامه دادند.
از استادان بنام حوزه، حضرات آیات اعتمادی تبریزی، سید محمد باقر سلطانی طباطبایی (داماد آیت الله صدر)، حاج شیخ احمد کافیالملکی، میرزا محسن دوزدوزانی و مرتضی بنی فضل و… کسب فیض کردند و از میان این اساتید بیشترین استفاده را از مرحوم آیتالله کافیالملکی بردند.
پس از اتمام سطح در درس خارج آیتالله سید کاظم شریعتمداری حاضر شدند. و به دلیل روحیه تنوعطلبی با اشخاص و صاحبان ایدهها و طلبههای مختلف ترک، فارس، لر، عرب و کرد در ارتباط بودند. در شهر قم انجمن ادبی مسعود را با حیدرعلی قلمداران، محمدعلی پروانه، سید یحیی برقعهای و… تأسیس و به صورت شورایی اداره میکردند.
بعد از هجوم شاه به مدرسه فیضیه در سال 1342 شمسی، ایشان نیز همچون استاد مطهری، دکتر دینانی، دکتر یثربی و… وارد دانشگاه تهران شدند. قبل ورود به دانشکده الهیات مدت کوتاهی را در مدرسه سپه سالار درس خواندند و در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه تهران لیسانس گرفتند.
از اساتید دانشکده الهیات دانشگاه تهران که ایشان از وجود آنها بهره بردند آقایان؛ دکتر ابوالقاسم گرجی، دکتر ناظر زاده کرمانی، محدث اورموی، دکتر غفرانی، دکتر فیض و دکتر مهدوی دامغانی بودند. و ایشان در سال 1354 ساکن کرج شدند.
استاد ناظر شرفخانه ای در هنر خوشنویسی سال ها فعالیت داشتند و به نظر ایشان هنر خوشنویسی مانند یک بسته یکپارچه میباشد که کنار شعر گفتن از دوران طفولیت دستی در هنر خطاطی داشتند و خط نستعلیق و ثلث را زیبا مینوشتند.
به دلیل مخالفت پدرشان از پرداختن به نقاشی و طراحی پرهیز میکردند. در تبریز ذوق خطاطیم شکوفا شد و دور کتابها را مذّهب میکردند و در پیش برادران هریسی (حسن و حسین) که از اقوام ایشان بودند، خطاطی را آموزش دیدند.
استاد در دورهای نیز در دبیرستان های تهران؛ از جمله دبیرستان ارس، مجتمع شانزده آذر در کنار بزرگانی چون دکتر رفعییان، دکتر حس احمدی گیوی، عماد زاده اصفهانی مشغول تدریس دروس عربی و فقه بودند.
اولین شعر
اولین شعر استاد ناظر شرفخانه ای تحت عنوان “یئرآلما” (سیب زمینی) در نشریه آذر آبادگان تبریز چاپ گردید.
ایشان در خاطراتشان می فرمایند از خواندن اشعار نظامی، عطار، مولانا، سعدی، حافظ، جامی، فضولی بغدادی، هاتف اصفهانی و… را مطالعه می کردند و از آنها لذت می بردند.
اولین دیدار با استاد شهریار
آقای محمدرضا ملکپور وقتی در تبریز حضور داشتند به دیدار استاد شهریار می رفتند و استاد شهریار به ایشان میگفت: وقتی به سن و سال شما بودم من به این خوبی شعر نمیگفتم. استاد شهریار با دست خط خویش بیش از ده صفحه از اشعارشان را در دفترچهای تحریر کردند و تقدیم آقای محمدرضا ملکپور کردند.
در سال 1358 شمسی اولین مجموعه شعر ایشان با عنوان “زمزمهها” که در برگیرنده اشعار قبل از انقلاب بود، چاپ و منتشر شد. سپس مجموعه “حماسهها” که اشعار سیاسی و انتقادی بود منتشر شد. پس از تعطیلی انجمن فرخی یزدی، انجمن شعر و ادبی را در شهر کرج تأسیس کردند. شب های جمعه به صورت سیار در منزل بعضی شعرا و نویسندگان آذربایجانی مقیم کرج جلسات هفتگی داشتند که در آن جلسات بعد از تفسیر قرآن، شعر شاعران حاضر در جلسه را نقد و بررسی میکردند.
بعد از دو سه سال انجمن ادبی آذربایجان را با حضور مرحومین علی آذرشاهی “آتش”، آذر مازندرانی، خیرالله حق بیگی “ساپلاق”، مجید رافقوند و آقایان صمد مرادی، جواد حاج حسینی”سدید”، برادران حمیدی (نسیم و شائق)، حسین کوهستانی و ابراهیم رضازاده در سال ۱۳۷۲ در منزل آقای ناظر شرفخانه ای شروع به فعالیت کردند.
شعر
آقای ناظر شرفخانه ای شعر را اینطور تعبیر می کردند که شعر آن است که شورانگیز و خوشایند ادراک شعور آدمیزاد باشد. شعر یک احساس و الهام الهی است. شعر سخن ظریف و لطیفی است که شاعر با ادراک و شعور و با استخدام واژه های مناسب، مطلب خود را هنرمندانه بیان میکند. ایشان در ادامه می فرمایند اشعارشان را اکثراً در سکوت شب ها می نویسند و در الهامات درونی خود خلوت می کنند.
موسیقی
آقای ناظرشرفخانه ای موسیقی را اینطور تعبیر می کردند از نظر ایشان هنر یکپارچه بوده است و موسیقی نیز هم خانواده با شعر می باشد. با نواختن آهنگ درد های نهانی نوازنده بیان می شود. شاعر نیز با نقاشی و طراحی واژه ها سخن میگوید. و موسیقی از منظری معجزه الهی و مکمل شعر می باشد.
شعر نو
شعر نو را میتوان به دو گروه نیمایی و سپید تقسیم نمود. در شعر نیمایی موسیقی رعایت می شود و با شعر کلاسیک ما مناسبتی دارد، همانند پیام به “انیشتین” و “ای وای مادرم” استاد شهریار و در شعر نیمایی هم حتی نیما یوشیج به پای استاد شهریار نمی رسد.
توصیهای به شاعران جوان
توصیه بنده این است که حتما آثار شعرای قدیم را مطالعه کنند و از زیبایی آنها بهره ببرند. صنایع هنری و ادبی را رعایت کنند و سعی کنند شعرهای ماندگار، قوی و قدرتمند بسرایند.
قفس مباش!
گل نیستی اگر به چمن، خار و خس مباش
گر نیستی سرود قناری، قفس مباش
زوجی برای زندگی دائمی گزین
معشوقه ی موقت هر بوالهوس مباش
یکرنگی و صداقت و اخلاص پیشه کن
چون آبگینه، در گرو هیچ کس مباش
زنبوروَش ز گرده گلها نصیب گیر
بر گرد هر زبالهی شیرین، مگس مباش
چون شاهد ستاره به اوج فلک نشین
چون شاخسار خم همه را دسترس مباش
ای سارق تمامی امیّدهای من
گر رهزنی درون لباس عسس مباش
ای روح ناتمیز خیانت دگر بس است
این قدر پایبند هوی و هوس مباش
لبهایت از دروغ عفونت گرفتهاند
نزدیک من میا و مرا همنفس مباش
غزل ترکی
جانیمی آل گئت!
سنسیز نه یه لازیمدی بو جان، جانیمی آل گئت!
بیر جامی کی، مئدن بوشالا، داشلارا چال گئت!
سینهم ائوی، گؤز یوردو، اورهک مولکو سنین دیر
مئیلین هاراسا اوردا قوناق بیر گئجه قال گئت!
یورقون، قوروموش، شاختا ووران بیر بوداغام من
بیر سیمی قیریق، توز بوروموش سازه شبیهم
گل وارلیغیمین نغمهسینی سینهده چال گئت!
وار اینجی کیمی سینهده بیر قیرمیزی لعلیم
اینجیتمهسه آل، تاخ دؤشونه، دؤشده میدال گئت!
هرگز دئمیرم گئتمه، کی تقدیره نه تدبیر؟
آمما گئدیسن، من یازیغین فیکرینه دال گئت!
بیر بیت یازیب “زعفری” کی عین عسل دیر
گل- گل دادیزیم لبلرینه، لبلری بال گئت!
“ای کبک خرامان گلیسن کبک مثال گل
ای گؤزلری گؤیچک، گئدیسن مثل مارال گئت”!
“ناظر” او یول اوستونده دوران سائله بنزر
بیر بوسه تَصدّق وئر اونا کؤنلونو آل گئت!
آثار
آثار فارسی:
۱- حماسهها (مجموعه شعر)، کرج.
۲- زمزمهها (مجموعه شعر)، کرج، ۱۳۵۸.
۳- مرهم مهتاب (مجموعه شعر)، انتشارات اندیشه نو، تهران، ۱۳۸۰.
۴- دیوان فارسی (شهر سپیده)، انتشارات بخشایش، قم، ۱۳۸۴.
۵- شهر شاعرانه مهتاب (مجموعه شعر)، انتشارات بخشایش، قم، ۱۳۸۹.
۶- شکوفههای مخملی (مجموعه شعر)، انتشارات بخشایش، قم، ۱۳۹۴.
۷- جادوگری از نظر اسلام (پایاننامه دوره کارشناسی)، انتشارات بخشایش، قم، ۱۳۹۵.
۸- کلیات دیوان فارسی (ویراست سوم)، انتشارات یاس بخشایش، قم، ۱۳۹۶.
آثار ترکی:
۱- اولدوزلو دنیز (مجموعه شعر)، انتشارات معرفت گلزار، تبریز، ۱۳۷۲.
۲- شئهلی سحر (مجموعه شعر)، انتشارات اندیشه نو، تهران، ۱۳۷۷.
۳- ماهنیلی چای (مجموعه شعر)، قم، نشر نوید اسلام، قم، ۱۳۸۰.
۴- دیوان فارسی ناظر شرفخانهای، انتشارات بخشایش، قم، ۱۳۸۳.
۵- اورهک چیرپینتیسی (مجموعه شعر)، انتشارات بخشایش، قم، ۱۳۸
۶- سون ایستکلر (مجموعه شعر)، انتشارات بخشایش، قم، ۱۳۸۹.
۷- حیکایهلر، طنزلر و یئنی غزللر (مجموعه شعر)، انتشارات بخشایش، قم، ۱۳۹۳.
۸- کلیات دیوان ترکی ناظر شرفخانهای (ویراست سوم)، انتشارات یاس ، قم، ۱۳۹۶.
آثار عربی:
1- راهنمای ادبیات عربی، ۲جلد، تهران
فوت
در تاریخ 16 شهریور 1400 آقای محمدرضا ملک پور متخلص به ناظر شرفخانه ای در قطعه هنرمندان و نویسندگان وادی رحمت تبریز تدفین و خاکسپاری شد.
منابع:
مفاخر آذربایجان 1544/3-1545
مختصر از تاریخ شبستر 148-150
ادبیات اوجاقی 467-470
ویژه نامه ادبی موج بیداری اول مهر سال 1390ش ضمیمه نمره 219
شهر سپیده 17-20
اورک چیرپینتی سی 158
شانجان 475-477
دانشنامه ارونق و انزاب جلددوم 466-480