۱. لطفا در ابتدا معرفی کامل از خود داشته باشید؟
حمیدرضا کلامی فرزند رستمعلی کلامی، متولد ۳۱ فروردین ۱۳۵۱ در تهران و فارغالتحصیل رشته الکترونیک در مقطع کارشناسی هستم.
۲.دوران کودکی خودتان را چگونه گذارندین؟
پدرم را در سن چهار و نیم سالگی در راه بازگشت از روستای شانجان بود از دست دادم و مادرم با فداکاری مسئولیت بزرگ کردن من و خواهر و برادرانم رو به عهده داشت هم خانواده پدری و هم مادری بزرگ و پرجمعیتی داشتیم روابطمون با خانواده ها حقظ شد و از حمایت های معنوی و اخلاقی آنها بهره می بردیم.
از کودکی به دو مقوله هنر و الکترونیک خیلی علاقه داشتم از دوران نوجوانی به واسطه شغل دایی ام که جنب منزل ما تعمیرات دستگاه های صوتی و تصویری داشت، در مواقع بیکاری و تعطیلات تابستان مهارت تعمیرات دستگاه های صوتی و تصویری رو آموختم و همچنین با دوربین های ویدئو آشنا شدم و در کانون پرورش کودکان و نوجوانان دوره فیلمبرداری با نگاتیو رو در سن ۱۵ سالگی گذراندم و دو فیلم ۳ دقیقه ای و یک انیمیشن ۱ دقیقه ای حاصل تحصیل در کانون پرورش فکری بود که برای یکی از آنها تقدیرنامه از جشنواره داخلی از کانون پرورش فکری گرفتم که انگیزه ادامه راه فیلم برداری ام شد.
۳. شما به عنوان فیلمبردار در این حرفه کارتان را چگونه و از کجا آغاز کردید؟
بعد از پایان دوران دبیرستان بنابر موقعیتی که پیش آمد به خدمت سربازی در فرودگاه مهرآباد مشغول شدم که بنا بر تخصصی که داشتم در طی دو سال تجربیات خوبی بدست آوردم و چند فیلم مستند برای واحد صمعی بصری سپاه پاسداران فرودگاه مهرآباد ساختم که مورد تقدیر فرماندگان ارشد قرار گرفتم در زمان سربازی با دوستانی از صدا و سیما که برای فیلمبرداری از فرودگاه باید از قسمت صمعی و بصری مجوز میگرفتن آشنا شدم و دعوت به کار به صورت پروژه ای شدم که بعد از اتمام سربازی من در رشته الکترونیک قبول شدم و تا مقطع کارشناسی تحصیل کردم ولی بنابر آشنایی که با دوربین های تصویر برداری و روابطی که پیدا کرده بودم در دوران دانشجویی به صورت پاره وقت با گروه های مختلف صدا و سیما کار کردم که همزمان در انجمن سینمای جوان مشغول گذراندن دوره حرفه ای فیلمسازی شدم.
۴. از خاطرات و فعالیت های تلخ و شیرین که در این سالها در کارتون تجربه کردین بفرمایید!
در همان اوایل دهه هفتاد با آقای حسن زاده یکی از کارگردان های تلوزیون آشنا شدم که حاصل این آشنایی به ساخت برنامه نیمرخ انجامید و اولین کار حرفه ای من به عنوان تصویربردار در گروه کودک شبکه یک آغاز شد.
البته قبل از آن به صورت مقطعی با گروه اقتصاد و برنامه اقتصاد روز فعالیت داشتم، در این بین مشغول ساختن فیلم های کوتاه متعددی با دوستان انجمن سینمای جوان بودم که چند تا از آنها در جشنواره های مختلف مثل جشنواره رشد تقدیرنامه و جایزه گرفت، موازات تصویر برداری در گروه های مختلف تلوزیون مشغول ساخت مستند های اجتماعی مختلف شدم و هر از گاهی هم سریال هایی رو هم تصویر برداری کردم از سال ۷۸ شرکت فیلمسازی تاسیس کردم که البته در بخشیش کارهای بازرگانی و تبلیغاتی هم انجام میدادیم.
در سال ۷۶ چند گروه مستند ساز از کشورهای ترکیه و ایتالیا و ژاپن و هلند و… از طرف بخش برون مرزی اداره ارشاد به من معرفی شدن که باهاشون در تهیه مستندهای اجتماعی و ورزشی و کودک همکاری داشته باشم که به همین واسطه با چند کارگردان خارجی فیلم های مستند و داستانی ای کار کردیم که بعضی هاشون جوایزی هم کسب کردن آخرین جایزه ای که گرفتم جایزه فنی بهترین فیلمبرداری از جشنواره فانتازیا کانادا که آن سال به علت شیوع بیماری کرونا به صورت آنلاین در مونترال کانادا برگزار شد. تقدیر نامه ای هم از جشنواره ای در لهستان بابت فیلم سینمایی بودن و نبودن مساله این است دریافت نمودم در حال حاظر هم چند سالی است که مشغول نوشتن فیلمنامه چند اثر هستم.
در سال های ۸۷ و ۸۸ مستندی بنام از ضریح تا ضریح ساختم که مراحل ساخت و حمل و نصب ضریح قتلگاه برای کربلا و حرم امام حسین (ع) بود که مستندی چندگانه و با نگاهی نو به عاشورا و جنگ تحمیلی ایران و همچنین نگاهی متفاوت به شهدای جنگ تحمیلی و مستندهای مختلفی از شهدای خاص کشور بود که مورد تقدیر قرار گرفت. همچنین در طی این سالها مستند هایی از جنگ و بازسازی های نمایشی و همچنین چند فیلم کوتاه و نیمه بلند با آقای عبدالله باکیده کار کردیم که در اکثر آنها در سمت مدیر تصویربرداری بودم در طی دوران کوتاهی برای حفظ فرهنگ و هنر آذربایجان گروه موسیقی ایی به نام دان الدوز تشکیل دادیم که تحت حمایت من و شرکتم چند کنسرت داخلی و بعضا با همت خود سرپرست گروه جناب آقای پیفون چند اجرا در خارج از کشور داشت.
۵. به نظر شما چقدر به لحاظ کیفیت فیلمبرداری در این سالها پیشرفت داشتهایم؟
البته کیفیت رو شما چی تعریف کنید، از نظر رزولوشن و سیستمیک بله دوربین ها و لنزها پیشرفت کردند و شاید وضوع و رنگ و لعاب بهتری داشته باشند ولی هرچه تصاویر دیجیتالی میشه تصنعی تر و به اصطلاح ما تخت تر میشه و هم بعد و عمقش رو از دست میده و هم از لحاظ بافت و جنس تصویر غیر واقعی تر میشه البته اینها مباحث خیلی تخصصی و من سعی کردم به زبان ساده تر عنوان کنم ولی از ابزار که بگذریم متاسفانه بخاطر امکانات فراوانی که دوربین ها و سیستم های تدوین جدید دارن تصویر برداران دقت لازم رو از دست دادن و مخصوصا در بحث نور و نورپردازی جدیدا خیلی زمان و دقت نمیزارن و بیشتر تصاویر ما از قالب هنری به سمت بازاری رفته و این صرفا همش تقصیر تصویر بردارها نیست گاهی کم لطفی تهیه کنندگان و کارگردانان و عوامل دخیل در تولید اثر بخاطر صرف زمان کمتر هم موجب این افت کیفیت میشه و این هم غافل نباشیم مخاطب و نیازهای مخاطب هم خیلی مهمه و اینکه مخاطب فعال باشه و خواسته اش دیدن یک اثر با کیفیت و حرفه ای باشه مهمه و در آخر غیر رقابتی بودن شبکه ها ما هم مزید بر علت که هر اثری رو با هر کیفیت و محتوایی صرفا بخاطر اینکه هزینه براش انجام شده پخش میکنند و در کل موضوع پر بحث و پیچیده ای است که در چند سطر نمی گنجد.
۶. چه چیزی شما رو از فیلمبرداری به سمت مستند سازی کشاند؟
اول از همه علاقه و دوم اینکه تصویر برداری بیشتر یک اپراتوری یعنی شما موضوع و پلان و اغلب قاب بندی و …. دستتون نیست و طابع نظر کارگردان هستید ولی در مستند سازی شما یک اثر خلق میکنید و این من را بیشتر راضی می کرد تا اینکه یک تصویربردار صرفا باشم، در اصل در مستند سازی شما نگاه خودتون رو ثبت میکنید و خلاقیت شما در اثر خودتون دیده میشه.
۷. مهمترین توصیه شما به فیلمبرداران جوان برای آغاز در این مسیر چیه ؟؟
بهترین راهنمایی ای که میتونم بکنم این هست که اسیر تکنولوژی نشوید اول قالب هنری کار و نوع ثبت تصاویر رو بیاموزید و بعد سراغ تکنولوژی بروید در اصل تکنیک های فیلمبرداری در تصویر برداری و احساساتی که با ثبت اون تصویر منتقل میکنید خیلی خیلی واجب تر و لازم تر از تکنولوژی دوربینی هست که ازش استفاده میکنید، بعد هنری همیشه یک وجه ثابت در حرفه ثبت تصویره و این تکنولوژی هست که دائم در حال تغییره، یک تصویربردار و فیلمبردار خوب براش فرق نمیکنه چه ابزاری بهش بدهند بلکه اون اثری که ثبت میکنه و خلق میکنه مهمه
اینکه دلخوش به اصلاح تصاویرش توسط ابزارهای تدوین نباشه و سعی در ثبت یک اثر بی نقص و هنری داشته باشه و سوم اینکه تا میتوانند فیلم و مستند و تصاویر مختلف ببینند و اون را تجزیه و تجلیل کنند و نقد انجام بدهند و تا میتوانند خودش تصویر بگیرند ساختارها و تکنیک های ثبت تصویر رو یاد بگیرند سعی در ساختار شکنی اصولی کنند و برای خودشون ساختارهای جدید تولید کنند، خودشون و محدود به قوانین کلاسیک نکنند و سعی کنن تصاویر بی غیب ولی ساختارشکنانه تولید و خلق کنند.
سوم اینکه تا میتوانند فیلم و مستند و تصاویر مختلف ببینند و آن را تجزیه و تجلیل کنند و نقد انجام بدهند و تا میتوانند خودشان تصویر بگیرند ساختارها و تکنیک های ثبت تصویر رو یاد بگیرند سعی در ساختار شکنی اصولی کنند و برای خودشون ساختارهای جدید تولید کنند، خودشون رو محدود به قوانین کلاسیک نکنند و سعی کنند تصاویر بی عیب ولی ساختارشکنانه تولید و خلق کنند.
۸. اسامی تعدادی از فیلم و سریال هایی که تا به حال حضور داشتید را می فرمایید؟
حدود ۲۰ فیلم داستانی و حدود ۳۰ فیلم آموزشی و آرشیوی برای نیروی انتظامی و نیروهای نظامی که برای درون سازمانی استفاده شد که برای ۲ تا از آنها جایزه بهترین کار فرهنگی و آموزشی از نیروی انتظامی دریافت نمودم.
برنامه ها: برای گروه اقتصاد و کودک و نوجوان اقتصاد روز، چرتکه، صادرات افق روشن؛ چشم انداز، نیمرخ، خط سفید، داداشی، اکسیژن، استاد همه چی دون، ما نوجوانان چشم امید و مجموعه شور زندگی، جام جم، غبار در آیینه؛ خط سفید یخی و …
مستندها و فیلم های خارجی: کابوس چشمانت، ذره بین، روح بی درد، تناسخ، مرد بیابان، زباله های اقیانوس، علی دایی، تیم ملی فوتبال، مهدی مهدوی کیا و خداداد عزیزی برای شبکه NHK سازمان ملی رادیو تلویزیونی ژاپن
فیلم های سینمایی و سریال:
بودن و نبودن مسئله این است، دویدن در میان ابرها، غبار در آیینه، خط سفید یخی، سیمای سعادت، نفس زمین، پیله های پرواز، نقش بر آب،….
مستند های ایرانی: نفس زمین و خون صلح و چشم هایش، دستان آسمان و…
۹. در پایان هم اگر تقدیر و تشکر از کسی دارید یا مطلبی هست که مایل هستید به مصاحبه اضافه کنید بفرمایید.
برام جالبه که در روستای آبا و اجدادی خبرگزاری ای اینقدر قوی و پیگیر، فعالیت حرفه ای انجام میده و از شما هم تشکر میکنم برای این رسانه خیلی تلاش میکنید و زحمت میکشید و قطعا مطمئن هستم که تلاش های شما این خبرگزاری و رسانه رو تاسیس کرده و پابرجا نگه داشته است. در طی حدود سی سال فعالیت حرفه ای علی رقم درخواست بسیاری از رسانه ها برای مصاحبه مخصوصا بعد از دریافت جوایز هیچ علاقه ای به مصاحبه با هیچ رسانه ای نداشتم و خیلی مفتخرم که اولین مصاحبه ام رو در زمینه این حرفه با رسانه شما انجام دادم و از زحمات شما تقدیر و تشکر دارم. و در آخر انتقادی هم از مسئولین روستای شانجان و شهرستان شبستر دارم که چرا بستری فراهم نمی کنند که از استعداد افراد کارآمد جهت کمک و معرفی و پیشرفت روستا شانجان استفاده کنند.