مهدی کیقبادی از شاعران معاصر

مهدی کیقبادی فرزند حاج صمد کیقبادی در تاریخ 1 مرداد 1351 در روستای شانجان از توابع شهر شبستر چشم به جهان گشودند. ایشان دوره ابتدایی را در مدرسه کمال شانجان و دوره راهنمایی و دبیرستان را در مدارس روستای بنیس گذراندند. از اول دبیرستان به خاطر علاقه خود به ادبیات فارسی این رشته را برای تحصیل را انتخاب کردند و تا مقطع لیسانس ادبیات را ادامه دادند. و دوره ای کوتاه هم در رشته فلسفه و علوم سیاسی تحصیل کردند.

از دیگر فعالیت های ایشان در زمینه خطاطی و نقاشی رنگ روغن سبک رئال و آواز خوانی است ایشان دوره های مختلفی را در این سالها پشت سرگذاشته اند. و عاشق شعر نوشتن و شعرخوانی هستند ولی مطرح شدن برایشان مهم نیست چون برای دل خودشان بیشتر کار میکنند به نظر ایشان کسی شعر میگوید که باید هم اطلاعات عمومیش بالا باشه و اشعار شعرا رو مطالعه کنه ایشان علاقه خاصی به حضرت حافظ دارند.

چاپ اولین کتابشان را با تشویق دوستان عزیز علاقمند به شعر آغاز کردند اولین کتاب شعر ایشان توسط اقای صادق بهتویی از دوستان آقای مهدی کیقبادی جمع آوری و به چاپ رسیده است. یکی دیگر از دوستان ایشان جناب آقای نظری که انتشارات دارند سایر کتاب های ایشان را به چاپ رساندند. و طبق گفته های خودشان شعرهایی که مینویسند را مثل بچه های خودشان میدانند چون همه اشعارشون رو با عشق سروده اند.

آلبوم موسیقی آواز پرنده مهاجر که در سال ۱۳۸۹ منتشر شده بود که با صدای مهدی کیقبادی شانجانی و آهنگسازی توسط سعید انگوتی و امید عراقی آهنگسازی شده بود و اسپانسر این آلبوم موسیقی شرکت پیام کاست بود که کار های مجوز و پخش آلبوم موسیقی رو به عهده داشتند. و در آن زمان فروش خوبی هم این آلبوم موسیقی داشت این اشعار و آهنگ ها ترکیبی از سبک پاپ و سنتی هستند. که در ان زمان تقریبا کار جدیدی بود

اسامی ترک های موسیقی آلبوم آواز پرنده مهاجر
برگ زرد، پرنده مهاجر، قفس، خانه آخر، ماه پنهان، هجرت کبوتر، افیون سفید، درد عشق، کرشمه، التماس عاشق است.

آثار
مهدی کیقبادی شانجانی هفت کتاب شعر به جامعه ادبی ایران تقدیم کردند. که به شرح زیر می باشد.

کتاب اول سرای حکمت
این کتاب نکته برداری از هفتاد کتاب در زمینه های شعر و فلسفه و سیاست و اخلاق هست از نویسندگان و اندیشمندان بزرگ شرق و غرب می باشد.
کتاب دوم سایه در هور
این کتاب گزیده ای از اشعار خودشان که زحمت جمع آوری و چاپ نموده اند.
کتاب سوم دشنه بر رویا
این کتاب گزیده ای از اشعار خودشان که زحمت جمع آوری و چاپ نموده اند.
کتاب چهارم غروب صبح
این کتاب شعر های آئینی برای حضرت علی اصغر(ع) می باشد.
کتاب پنجم نسیم بهشت
این کتاب حکمت های نهج البلاغه را به صورت نظم در شعر کشیده اند.
کتاب ششم تسنیم خرد
این کتاب که کل نهج الفصاحه حضرت پیامبر که شامل ششصد و پنجاه حدیث می باشد را به نظم کشیده اند.
کتاب هفتم عطر دوزخ
اشعار این کتاب آماده چاپ است و به زودی به چاپ خواهد رسید.

شانجان

با تلاش و همت و سعی و جهاد کو به کویت شانجان آباد باد
شانجان ای مظهر روشنگری ای چراغ رهنمای هر بلاد
ماه از نور تو تار و بی فروغ وز رکاب شعر خورشید افتاد
حمد و سبحان بر وجودت هر نفس صبح و ظهر و شامگاه و بامداد
عطر باران یادوار خاک تو نامت عالمگیر از فریاد باد
یاد تو امید و عشق و زندگیست اشک وصل پاکبازان را نماد
خانگاه مردمی افتاده خو پاسگاه دانش و علم و سواد
پیشگام عرصه سازندگی نامدار همدلی و اتحاد
ساحل سبزت بسی اباد و امن دیده بر تو شور باشد کور باد
موج شرطه بستر آرامشت کلک بدخواهان به کام تند باد
شانجان نامت همیشه برفرآز روی شعر ماندگار کیقباد

دیوار بلا به یاد حادثه غم انگیز دیوار شانجان

یک شب شوم که پروانه به گل مهمان شد عالم از جور فلک تا به ابد گریان شد
آسمان رشک به دلشادی مهمانان برد عندلیب از نفس مطرب و نی حیران شد
شیخ و درویش و غنی جمله به این مجلس بزم زاهد و صوفی و مخمور براین بستان شد
همه خوش مشرب و خوش پوشش و بی آلایش شیب و شاب از پی هم جمله به داغستان شد
چند از مغبچه گان دور قدح چرخیدند دختر رز به مدد آمد و سرگردان شد
می نه آن جام هلاهل که می وصلت بود جام وصل آمدو پروانه بر جانان شد
عالم غیب به صف سلسله کروبی عزئیل آمد و دردی کش عشاقان شد
چهل از سوته دلان تکیه به دیوار بلا آسمان شعله زدو برسرما ویران شد
شور و شوق همه مجلسیان شیون گشت غم هجران عزیزان همه جا دستان شد
شانجان پرده آسود به سر عارض زد منزل الفت ما بی سرو بی سامان شد
آن دیاری که به خود جنتیان مهمان داشت بعد معراج به بیراهه ترکستان شد
ذغن و جغد و مگس دعوی عیاری کرد تن طاووس عیان گشت و عقاب عریان شد
بعد از این رود مداوم رود از مردم چشم که نشاطم سپری دور سمن پایان شد

شهرستان شبستر

شبستر مهد علم و زهد و دانش شبستر چشمه سارفکرو بینش
شبستر زادگاه گلشن راز چو رود معرفت دریای اعجاز
همه تفسیر قرآن بیتهایش عجب بر شوکت بی انتهایش
شبستر انعکاس باغ رضوان سریر پادشاه و تاج ایران
به زیبایی ندارد کم ز جنت به یمن زحمت و ایمان و همت
تمام روستاها سبز وخرم ز سعی مردمی دلشاد و بی غم
اگر چه نام ده بر دوش دارند ولیکن مردمی باهوش دارند
یکایک قطب علم و اقتصادند به همت شهره، در غیرت نمادند
بنیس و دیزج و سرکند و وایقان امیر و کندرود و سیس و دریان
باشد بی گمان چون خامنه شهر پر از باغ و قنات و چشمه و نهر
شرفخانه ز نام خود سر افراز شرف را نقطه پایان و آغاز
تسوج و کوزه کاران و گل آباد همه آیینه باغ فرحزاد
چو شندآباد ملکی در جهان نیست گلستان آرم چون شانجان نیست
غلاملو، بیگجه خاتون، تیل و زنگی صفایش به ز صد باغ فرنگی
کجا دارد بهشتی چون علیشاه ؟ که شه در حسرتش هردم کشد آه
زیناب و کافی الملک و نظرلو سراسر معرفت هر خانه و کو
ملک زاده، دیزج چون نوجه ده را نمی یابی بگردی دور دنیا
هریس و تازه کت، درویش بقال دلاور بیشه ای چون رستم زال
امستجان و توپچی، حیدر آباد دیار مردمانی شوخ و دل شاد
سرا قیلمان و دیزج شیخ مرجان نگین پر بهای تاج ایران
به دنیا دیر چون چشمه کنان نیست دری زیبا چنان انگشتبان نیست
قره تپه و الماس و سرآغوش به عطر لاله و سوسن هم آغوش
قیزیلچه، شیخ ولی و چهرگان نیز به دانایی ندارد کم ز تبریز
یلی چون نعمت اللهی کجا هست؟ که زنجیری به پای شیر می بست
علی اکبر لو و باغ وزیرش جواهر پهن بر آفاق و زیرش
صوفیان شهر عشق و پاکبازیست نماد سربلندی سرفرازیست
گونئی جمله به کام عیش و شادی به شعر ماندگار کیقبادی
تمام روستاها شنگول آباد چو در آیینه عکس جنت افتاد
شبستر خاطرات کودکی ها شبستر سرزمین عشق و رویا

لینک کوتاه خبر:

https://ahalishanjan.ir/?p=10377

تیلیغات شما اینجاست

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پر بازدید ترین ها
  • داغ ترین خبر ها