ولادت
میرزا غلامحسین تبریزی در سال (۱۲۶۰ هـ. ش) برابر (۱۳۰۳ هـ . ق) در خانواده ای مذهبی در یکی از شهر های اطراف شبستر به نام «وایقان» چشم به جهان گشود. گویی سیمای این کودک نوید مقاومت و شجاعت در پاسداری از فرهنگ غنی اسلام می داد. وی در مدرسه طالبیه تبریز به تحصیل پرداخت. در این مقطع، شیخ محمد خیابانی هم حجره وی بود و سید احمد کسروی نیز هم دوره او. تبریزی پس از گذراندن دروس سطح، برای ادامه تحصیل، به حوزه علمیه نجف هجرت نمود.
تحصیلات
حاج مهدى سراج انصارى در مقاله «هفتاد و دو روز در قم» درباره شیخ غلامحسین خاطره اى آورده است:
«یاد دارم سى سال پیش از این که در تبریز، در مدرسه طالبیه مشغول تحصیل و تدریس بودم، یکى از بازارى ها که داراى خط خوبى بود، در یکى از حجرات مدرسه جعفریه (متّصل به مدرسه طالبیه) به طلاّب خوش نویسى آموزش مى داد وى داراى ذکاوت و فهم فوق العاده اى بود. چند ماهى که از این جریان گذشت، محیط مدرسه در نهاد وى تأثیر نمود، ناگهان دیدیم که وى از کتاب صرف میر اوّلین کتاب تحصیلى حوزه، در قدیم شروع کرده و با نهایت کوشش مشغول تحصیل است.
شاید در کمتر از دو ماه بود که دیدم این شخص از من تقاضاى تدریس حاشیه ملاّ عبدالله را نمود. من خیلى تعجّب نمودم زیرا از صرف میر تا حاشیه ملاّعبدالله اقلاً یک سال درسى فاصله است و نامبرده هنوز دو ماه نبود که خواندن صرف میر را آغاز کرده بود. با این که اشتغالات زیادى داشتم، براى این که او را آزمایش کنم، به تقاضاى وى جواب مثبت دادم.
چند روزى پیش من کتاب حاشیه را خواند، دیدم خوب مى فهمد. از او پرسیدم که از چند کتاب درس مى خوانى؟ گفت: از یازده کتاب! خلاصه کلام این که سه سال از مدّت تحصیل او نگذشته بود که مدرّس اسفار ملاّصدرا گردید. وى به همین منوال ترقى نمود و در فاصله هفت سال به درجه اجتهاد نایل شد و مدّتى در حوزه هاى علمیه قم، نجف و کربلا از استادان بزرگ استفاده نمود و فارغ التحصیل گردید. و بالاخره او در مشهد درگذشت. نامش آقا میرزا غلامحسین تبریزى بود و کمتر کسى است که در حوزه هاى علمیه نجف، کربلا و قم او را نشناسد.
مهاجرت به نجف
حوزه علمیّه نجف که دانشگاه و مرکز علوم اسلامى بود، به برکت انوار تابناک امیر مؤمنان على(علیه السلام) تشنگان علم و معرفت را به خود جذب مى کرد. شیخ غلامحسین با استعداد فراوانى که داشت سطح را نزد دانشوران تبریز به پایان رساند و براى ادامه تحصیل، به حوزه علمیه نجف اشرف هجرت نمود. وى که تشنه علم و معرفت بود، براى تکمیل تحصیلات خود و کسب معارف الهى، پس از هجرت به نجف در حوزه درسى استادان بزرگ آنجا شرکت کرد.
استادان
1. آخوند خراسانى
2. سیّد محمّدکاظم یزدى
3. آیت الله محمّدحسین غروى اصفهانى
4. آیت الله شریعت اصفهانى
5. حاج میرزا ابوالحسن انگجى
فعالیت هاى سیاسى ـ اجتماعى
تبریزى، فقه و اصول را تا حدّ اجتهاد در محضر استادان حوزه علمیه نجف به پایان رسانید. وى با بهره گیرى از نفس گرم بزرگان حوزه نجف به خودسازى پرداخت و در فراگیرى معارف قرآنى از آنان الگو گرفت. او همچنین مشى سیاسى و مبارزات علیه دشمنان اسلام را از این بزرگان آموخت و پس از تکمیل تحصیلات به تبریز بازگشت و با یکى از بستگان خود ازدواج کرد. این برهه از زندگى تبریزى مصادف با انقلاب مشروطه و حمله شجاع الدوله به تبریز بود.
یکى از انقلاب هایى که مردم ایران به رهبرى روحانیت آگاه و بیدار، علیه استبداد به وجود آوردند، انقلاب مشروطه بود. شهر تبریز که از پایگاه هاى مهم این قیام بود مورد هجوم بیگانگان و محلّ اختلاف احزاب و تضارب شدید آرا بود.
خدمات اجتماعی در مشهد مقدس
تأسیس مدرسه ابتدایی دارالتعلیم دیانتی درسال ۱۳۲۴ با همکاری عدهای از افراد نیکوکار دردوران پهلوی، نظام شاهنشاهی اقدام به تاسیس دبستان هایی نمود که مردم متدین به آن ها اعتماد نداشتند، ازاین رو آیت الله عبدخدایی اقدام به تاسیس دبستانی با عنوان ” دارالتعلیم دیانتی ” نمود که نوجوانان را با تربیت صحیح اسلامی پرورش دهد وبرنامه های اصول اعتقادی درآن برگزار گردد.
بزرگانی همچون رهبر معظم انقلاب و حضرات آیات حاج سیدمحمد حسبنی خامنه ای، حاج مرتضی مروارید، حاج مهدی آقا مروارید، سید احمد علم الهدی وحاج محمد مهدی عبدخدایی وحاج محمدهادی عبدخدایی وحاج محمدطه عبدخدایی و…دراین دبستان بن مایه های اعتقادی خویش را بنا نهاده اند.
اقامه نماز جمعه ازسال ۱۳۲۴ تا زمان ارتحال، قبل از انقلاب اسلامی درایران سه نماز جمعه برگزار می شد. درقم توسط آیت الله العظمی اراکی ، درمشهد مقدس توسط آیت الله حاج شیخ غلامحسین عبدخدایی ودراصفهان توسط آیت الله حاج آقا رحیم ارباب . پس از پیروزی انقلاب اسلامی امام راحل (قدس سره ) به احترام ایشان امام جمعه ای منصوب نکردند ولی پس از درگذشت ایشان با پیام تسلیتی نسبت به معظم له آیت الله حاج شیخ ابوالحسن مقدسی شیرازی را به عنوان امام جمعه مشهد مقدس منصوب کردند.
برگزاری جلسات تفسیر وبیان مسائل اعتقادی، آیت الله عبدخدایی براساس نیازهای مخاطبین ونیازهای جامعه سه طیف جلسات درمشهد داشتند:
۱) عصرهای جمعه درمنزل خود ایشان که جلسه ای منحصر به فرد بود وازنقاط مختلف ایران دراین جلسه حضور می یافتند.
۲) شب های پنجشنبه که درقالب دوره قرآن بود وپس از تلاوت آیات قرآنی ، معظم له به تفسیر وبیان اصول عقائد می پرداختند.
۳) جلسات سیار هفتگی که درنقاط مختلف شهر مشهد مقدس دربرخی از شبها برگزار می گردد.
تدریس فقه واصول ، آیت الله عبدخدایی درمنزل خود دروس رسائل ومکاسب وهمچنین خارج اصول را تدریس می کردند .تأسیس مدرسه علمیه جعفریه درسال ۱۳۸۷ ق برابر با ۱۳۴۶ ش براساس وقفنامه ، طلاب این مدرسه باید به ” تفسیر ،حدیث ، فقه واصول وعقاید اسلامی به میزان دلائل محکم ” اشتغال داشته با شند این مدرسه از طلا بی پذیرش به عمل می آورد که دروس مقدماتی را گذرانده وهمزمان با آغاز دروس فقه واصول ، به تفسیر ،حدیث وعقاید بپردازند . بزرگانی همچون حضرات آیات وحجج اسلام:
حسین گرایلی، سید علی اصغر حسینی ، سید عنایت الله دریاباری ، سید حسن شریعتی ، علی اکبر گنجی ، عبد المجید دیانی، عزیز الله فیاض صابری ، محمدعلی مهدوی راد ، غلامعلی شجاعی ، عباسعلی بهاری ، محمد حسن ربانی راد ، علی اکبر احمدپور،غلامحسین اسماعیلی و…وبسیاری دیگر از فرزانگان که درمسند تدریس وتعلیم وتربیت یا مناصب وپست های مختلف به خدمت درنظام مقدس اسلامی مشغول هستند از جمله طلاب این مدرسه بوده اند.
مبارزه
همزمان با اوج گیرى کمونیسم در شوروى سابق، افکار و اندیشه هاى کفر و الحاد از مرزهاى بادکوبه و باکو وارد شهر تبریز مى شد. شیخ تبریزى براى مقابله با افکار الحادى، در میان مردم و جوانان جلسات تفسیر قرآن و سخنرانى راه اندازى کرد. وى با اخلاق و رفتار خوب، نفوذ عمیقى در افکار عمومى پیدا کرد. آوازه تفسیر شیخ غلامحسین تبریزى در همه جا پیچید و زبانزد همگان گردید. مخالفت هاى شجاع الدوله نیز هیچ گاه او را از ادامه تفسیر باز نداشت.
محمّدمهدى عبدخدایى مى گوید:
«ایشان براى اوّلین بار در تبریز جلسات تفسیر قرآن را متداوّل مى کند، که ترک ها به آن سیره مى گویند.»
وى در سال (1343 هـ .ق.) اقدام به تأسیس جمعیت دیانتى کرد تا مردم تبریز را در مقابل تبلیغات سوء عوامل بیگانه و روشنفکران غرب زده، قدرتمند سازد. حاج شیخ، عصرهاى جمعه در کوچه مجتهد تبریز، جلسات معارف و عقاید اسلامى را براى اعضاى جمعیت دیانتى و دیگر اقشار مردم برگزار مى کرد و به سبک نوینى تدریس مى نمود.
«علاوه بر این (جلسات تفسیر قرآن)، مجله اى به نام «تذکرات دیانتى»، در تبریز منتشر مى کرد که در آن روزها، تازگى داشته است.
آغاز انتشارات «تذکرات دیانتى» سال (1297هـ .ش.) و پایان دوره اوّل آن سال (1302هـ .ش.) بوده است، که بعد از حدود بیست سال تعطیلى، دوره دوم آن نیز بین سال هاى (1323 تا 1326 هـ .ش.) در مشهد مقدّس منتشر شد.
این نشریه منظم هفتگى، موجب شد که آیت الله تبریزى از روحانیان طراز دوم شهر شناخته شود. در این نشریه مجموعه سخنرانى هاى عصرهاى جمعه شیخ در کوچه مجتهد، چاپ مى شد و مطالب آن درباره مسیحیّت، بهاییت، آزادى، معجزات قرآن و مسائل مذهبى بود.
تلاش خستگى ناپذیر و اخلاص این عالم بزرگ آن چنان در میان مردم شوق و رغبت ایجاد کرد که موجب استقبال شدید از این نشریه گردید. این نشریه چندین سال دوام آورد و برخى شماره هاى آن نیز چند بار به چاپ رسید.
شیخ غلام حسین تبریزى موقعیت شناس بود و ابتکارات جالبى داشت. وى نشریه «تذکرات دیانتى» را به شهرهاى مختلف کشور مى فرستاد. آیت الله حاج آقا حسین قمى که مرجعیّت آن روز را به عهده داشت با خوشحالى زیادى در یکى از درس هاى خود به طلاّب توصیه کرد تا «تذکرات دیانتى» را مطالعه کنند.
مؤسّس حوزه علمیه قم، آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى و آیت الله میرزا على آقا مجتهد شیرازى از کسانى بودند که انتشار مجله تذکرات دیانتى را مناسب و به موقع دانستند. آیت الله حائرى یزدى به حاج شیخ غلامحسین، طى نامه اى چنین نوشت:
«امیدوارى است که «اخلاق دیانتى» هرگاه به بیانات وافیه امثال جناب عالى در قلوب مردم تکرار شود، البتّه مزخرفات لامذهبان و خارجیان در آن ها مؤثر نخواهد شد. پس بر جناب عالى که بحمدالله از هر جهت موفّق هستند و امثال شما لازم است که حتّى المقدور این مفاسدى که به سعى دشمنان خارجى و داخلى متوجّه دیانت گردیده است، به بیانات شافیه و عبارات کافیه دفع فرمایید و انشاء الله مؤمنین و متدینین، جمعیت اسلامى، وجود شریف سرکار را مغتنم شمرده، از هیچ امرى که از عهده برآید مضایقه ننمایند.
دشمن شناسى
شیخ غلام حسین تبریزى به سیاست ها و توطئه هاى دشمنان بیگانه که از راه اعزام میسیونرها و مبلّغان مسیحى اعمال مى شد به خوبى مطّلع بود و از ترفندهاى آنان آگاهى کامل داشت.
وى در شماره 23 تذکرات دیانتى مقاله اى با عنوان «وسایل اغواى خائنین» چنین آورده است:
«دشمنان دیانت و طریقت و معاندین مملکت و دولت به واسطه شبهاتِ واهیه، در القاء نفاق میان اسلامیان و اضلال ساده لوحان از شاهراهِ هدایت سعى هاى بلیغ به کار برده و آنى از این موضوع غفلت نمى ورزند و در هر موقعى به مناسبت بلاد و اعصار به نیرنگ تازه و تلبیس نوظهور عوام فریب حرف هاى باطله را جلوه گر نموده، مى خواهند به این وسیله روح دیانتى و اخوت و صفا و محبت اسلامى را که بزرگ ترین سبب سعادت ملک و ملّتِ ما و بهترین سرمایه ترقى و تعالى و فوز و فلاح نشأتین است، از تمامى سکنه وطن عزیز ما و اهالى این سرزمین سلب و در محلّ این روح حقیقت تخم هاى نفاق و اختناق را که علّت العلل زوال قومیّت و شرافت است، پاشیده و با لطایف الحیل آبیارى نموده تا نتایج مضرّه به حال اسلامیان و نافعه به حال اجنبیان تحصیل و به مرام فاسدِ خویش نایل شوند.
عجبا! اعداى دین و آیین، در این فن تزویرکارى و صناعت نیرنگ بازى، چقدر ماهر و پرکارند که با هزاران دسایس، سم قاتل را شهد نافع معرفى و به عنوان نصح و خیرخواهى دام هاى رنگارنگ براى تلبیس جمع، اطراف این مرز و بوم گسترانده و دانه هاى مزوره افشانده، مرغان صفتان را به طمع دانه به دام هاى بدبختى گرفتار و بعد از قطعه قطعه نمودن، طعمه غول سیرتان مى نمایند! و از این شگفت آورتر آنکه پاره اى از اشخاص که خودشان را حقیقت طلب و پر از معرفت مى پندارند، با این همه، به صورت سازى آنان فریفته گشته و به دست خویش شرافت و ملّیت و همه گونه عناوین محترمه را به معرض زوال و فنا مى آورند.»
حاج شیخ در رابطه با سیاست تبلیغى میسیونرهاى بین المللى از نطق قدّیس «آناتولیسکوس» مى گوید:
مسایلى که بر عهده مبلّغان مسیحى است، به کارگیرى نکات زیر است:
1. توزیع کتب مقدّسه و نشر آن در کشورهاى اسلامى
2. دعوت مسلمانان از راه دایر کردن مراکز پزشکى، به دلیل نیازى که آنان به این خدمات دارند.
3. اعمال تهذیبیه از طریق تأسیس مدارس
4. دیدار زنان کاهن از منازل مسلمانان
تألیفات
آیت الله تبریزى با توجّه به حرکت هاى سیاسى و زندگى مخفیانه در دوران اختناق، به تألیف کتاب اهتمام داشت. ایشان علاوه بر مجموعه نشریه هاى «تذکرات دیانتى»، «راحت»، «نداى حقّ»، «خداپرستى»، حدود هفتاد جلد کتاب به نگارش درآورده اند. که بعضى از آن ها عبارتند از:
1. نکت اعتقادیه 2. راهنماى سعادت، 3. رهبر حقیقت 4. مجموعه الدّروس الدّینیة، 5. الانوار اللامعة، 6. الدّر الثمینة 7. اصول مهذّبه که این اثر در زمینه اصول فقه است.
مقالات دیگر در اثبات حقانیّت تشیّع و ردّ کسروى دارد. ترجمه کتاب اعتقادات شیخ مفید و ترجمه «وجوه اعجاز قرآن» علاّمه بلاغى و نداى راستى در ردّ مردوخ کردستانى از اوست.
لقب «شیخ العلما»
مرحوم آیت الله حاج شیخ غلامحسین عبد خدایی برای عالمان احترام خاصی قایل بود و با حضرات آیات حاج سیدعلی علم الهدی، حاج سیدجلیل حسینی و حاج میرزا باقر تبریزی، میرزا حبیب الله ملکی تبریزی، محمدرضا کلباسی، آقا سید جواد خامنه ای، آقا سیدعلی اکبر خوئی و محمدرضا بخارایی و محمدرضا کلباسی به بحث فقهی معروف به کمپانی با محوریت جواهر الکلام و حدائق الناظره به صورت سیار پرداخت(بعد سال 1314 شمسی) و همچنین آیت الله العظمی میلانی به حاج شیخ لقب «شیخ العلما» داده بود ایشان در مشهد مدرسه ابتدایی دارالتعلیم دیانتی را در سال 1324 شمسی (در محله بازار سر شور ) با همکاری عده ای از متدینان مشهد تأسیس کرد تا مردم دین دار و متدین مشهد فرزندان خودشان را برای تحصیل به این مدرسه بفرستند و آیتالله خامنه ای (رهبر معظم انقلاب ) و آیتالله سید محمد خامنه ای و آیتالله سید احمد علم الهدی (نماینده ولی فقیه و امام جمعه مشهد) و آیت الله حاج مرتضی و حاج مهدی مروارید و برخی از فرزندان خود ایشان از شاگردان این مدرسه میباشند.
وفات
آیت الله شیخ غلامحسین تبریزى در 24 خرداد سال (1359 هـ .ش.) برابر با اوّل شعبان سال 1400 قمرى در سن 97 سالگى در اثر سکته و در مشهد مقدّس دار فانى را وداع گفت و در حرم ملکوتى حضرت امام رضا(علیه السلام) در جوار تربت شهید هاشمى نژاد به خاک سپرده شد.
فرزندان
آیت الله تبریزى چهار همسر اختیار کرد که ثمره این ازدواج ها ده فرزند است. از همسر اوّل سه دختر به نام هاى: فاطمه، صفیه و سکینه به یادگار مانده که در تبریز ازدواج کردند. از همسر دوم یک پسر به نام دکتر محمّدرضا موسوى داشته است. وى استاد دانشگاه و دکتر داروساز است.
همسر سوم ایشان دختر کربلایى رجبعلى است که خداوند از این همسر چهار فرزند به او عطا کرد یکى به نام مجتهد زاده که روحانى و منبرى و از فداییان اسلام بود و دیگرى حاج محمّدحسن عبدخدایى که بازارى است و یک فرزند دیگر در چهار یا پنج ماهگى فوت کرده است.
فرزند آخر ایشان محمّدمهدى عبدخدایى است. ایشان دروس حوزوى را تحصیل نمود ولى آن را ناتمام گذاشته و وارد بازار کار شد. خانه شیخ غلامحسین تبریزى در مشهد که کانون فعّالیت هاى فداییان اسلام بود، باعث گردید که در همان سنین جوانى محمّدمهدى عبدخدایى با فداییان اسلام آشنا شود و از اعضاى فعّال آنان گردد. وى در مبارزات سیاسى مذهبى فداییان اسلام حضور فعّال داشت و ترور نافرجام دکتر فاطمى، به وسیله ایشان انجام گرفت.
مادر محمّدمهدى عبدخدایى در جریان کشف حجاب، روزى مورد هجوم پاسبانى قرار گرفت او که حامله بود براى حفظ حجاب خود از دست پاسبان فرار کرد و خود را به خانه حاج کریم آقا کریمى رساند، حالش بهم خورده و بعد از 18 روز فوت کرد که در حقیقت شهید شد.
آقاى تبریزى بعد از فوت این خانم با همشیره آقاى سیّد على علم الهدى دختر آقا نجفى معروف ازدواج کرد. او از این زن نیز صاحب دخترى به نام مهدیه و دو پسر به نام هاى محمّد طه و محمّدهادى شد. دکتر محمّدهادى عبدخدایى بعد از انقلاب اسلامى مدّتى سفیر ایران در واتیکان و نماینده دو دوره مردم مشهد مقدّس در مجلس شوراى اسلامى بوده است.